سطر
شايد مردن برای دريافتن لذت زندگی کافی نيست ...
بهانه ها هجوم می آورند برای دست يافتن به حماقت ....
سايه ام را دوست دارم بسيار شبيه به من است ....
سيگار را دوست دارم ... دودهايش می رود به هوا و خاکسترش می ماند به جا ....
عشق بازی را تجربه کن همچون شمارش معکوس لحظه ها ست .......
به تو می نگرم ... چشمانت زيباست .
سلام دوست قديمي ...مطلب خوبي بود به جز قسمتي كه گفته بودي سيگار را دوست دارم چندان حرف خوبي نيست ..موفق باشي و به انچه مي خواهي برسي
از دست عزيزان چه بگو يم گله ای نيست .......گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نيست.....يکم بيشتر فکر کن شايد تصميم اونی نباشه که گرفتی .....يا حق